خیانت چگونه پایان می یابد؟ داستان همسر خیانکار از زبان روانشناس بیان شده است. کدام رابطه را انتخاب می کند؟ رابطه قبلی یا رابطه جدید.
همسر خیانکار
بیایید به مثالی که در مقاله پیش عنوان کردم فکر کنید حمید و سارا زندگی خوبی داشتند ولی به دلیل برطرف نشدن یک سری از نیاز های عاطفی حمید وارد رابطه جدیدی با سحر می شود و آنقدر به او احساس نزدیکی می کند که نمی تواند رابطه اش را با او تمام کند و سعی می کند که رابطه قبلی خود را با وجود بچه هایی که دارد، اتمام بخشد.
پیشنهاد می شود اول مقاله قبلی را مطالعه کنید: چرا خیانت اتفاق می افتد؟ | داستان واقعی خیانت همسر
💔صحبت با حمید مشخص کرد که نمی توان امیدی به بازسازی زندگی زناشویی آن ها داشت.
داستان روانشناسی خیانت همسر
💔حمید به دروغ به سارا گفته بود که رابطه اش را با سحر تمام خواهد کرد.
از طرفی دیگر سارا از نظر روحی بسیار آشفته بود و گریه می کرد او می گفت که همسر خود را در خانه خود در حال خیانت دیده است.
💔حمید سعی داشت برای او توضیح بدهد و سارا هم که زنی منطقی بود متوجه یک سری از ایراد های خودش شده بود ولی با این وجود نمی توانست حق را به همسرش بدهد و او را ببخشد.
ولی مشکل اصلی بخشیدن حمید نبود او نمی توانست صحنه ای که دیده بود را فراموش کند.
💔حمید سعی کرده بود که سارا را قانع کند آخر هفته به مسافرت بروند ولی سارا که با تصویر ذهنی خود به مشکل خورده بود نتوانست قبول کند. او احساس می کرد که هیچ وقت در زندگی خود انقدر غمگین و دل شکسته نبوده است.
برای کسی که از طرف همسرش مورد بی وفایی قرار می گیرد بی شک این احساس بدترین حس دنیاست. سارا هم مانند بیش تر افراد خیانت دیده به این مشکل واکنش نشان داد.
💔سارا اگر با احساسات واقعی همسرش روبرو می شد صد در صد بیش تر آسیب می دید.
حمید به سارا دروغ گفت تا به احساسات او صدمه نزند ولی در حقیقت بدترین کار را در حق او کرد.
در طول روز های بعد حتی شرایط بدتر هم شد حمید سعی می کرد زندگی مشترکشان را حفظ کند ولی رفتار های سرد سارا جلوی او را می گرفت و او را به سمت سحر می کشاند.
💔 از سمت دیگر سارا از سمت شرکتشان باید به مسافرت کاری می رفت و چاره ای هم نداشت.
حمید دوباره فکر می کرد که کار سارا برایش از همه چیز مهم تر است و اصلاً به فکر برطرف کردن نیاز های عاطفی او نیست.
در شب اول تنهایی حمید به آینده فکر کرد، احساس می کرد که در تنهایی اسیر شده است و لایق عشق و علاقه نیست.
در نهایت او نتوانست به قولی که به همسرش داده بود پایبند بماند و به سحر تلفن کرد. به محض شنیدن صدای سحر تمام افسردگی حمید از بین رفت و دوباره به زندگی امیدوار شد، سحر هم اصرار داشت که دوست ندارد در زندگی مشترک آن ها مشکل ایجاد کند ولی بالاخره با اصرار حمید با هم قرار گذاشتند و سعی کردند آن را از سارا مخفی نگه دارند.
زندگی مخفیانه موجب تقویت خیانت می شود
برای ادامه رابطه با فرد دیگر باید آن را به صورت مخفی نگه داشت و همین موجب بی وفایی بیش تر می شود. وقتی زوج ها از یکدیگر فاصله می گیرند و سرد می شوند احتمال رابطه با فرد دوم افزایش می یابد.
حمید دوستان زیادی داشت ولی هیچ وقت آن ها را از سارا پنهان نمی کرد و اغلب در مورد آن ها صحبت می کرد ولی سارا معمولاً فقط به فعالیت ها و کار های خودش علاقه نشان می داد.
حمید هم بالاخره از حرف زدن در مورد علاقه مندی هایش خسته شد و کسی را پیدا کرد که به حرف هایش گوش دهد.
حمید همیشه در مورد زمان هایی که با سحر بود به همسرش دروغ می گفت، در حقیقت این دروغ ها نشان دهنده خیانت او بودند ولی حمید به این نشانه ها توجهی نداشت.
بیش تر وقت ها افراد سابقه دروغگویی ندارند، اما ارتباط جدیدشان موجب رفتار فریبکارانه و دروغگویی آن ها می شود.
حمید و سارا همیشه با هم در مورد روز خود صحبت می کردند و این باعث شد که حمید همیشه یک دروغ آماده برای گفتن داشته باشد و این باعث ایجاد فشار عصبی بر حمید می شد و احساس می کرد که همیشه باید تمام کار هایش را برای همسرش توصیح دهد.
از آنجایی که حمید و سارا همواره با هم صادق بودند، پنهان نگهداشتن زندگی مخفی برای حمید آسان نبود.
برای همین حمید تصمیم گرفت که روش ارتباطی اش با سارا را تغییر دهد.
چگونه زندگی جدید را مخفی نگه می دارند
به زندگی خصوصیم کاری نداشته باش
یکی از متداول ترین روش هایی که موجب ادامه خیانت می شود، عدم تمایل همسر خیانتکار به آگاه کردن همسرش از کارهایی که می کند است.
آیا همسرمان نمی توانند رمز شبکه های اجتماعی ما را داشته باشد؟
برای بهبود زندگی آن ها از حمید و سارا خواستم که رمز شبکه های مجازی خود را در اختیار همدیگر قرار دهند اما حمید امتناع ورزید و ادعا کرد که این کار ورود به حریم شخصی افراد است، او انقدر از این پیشنهاد من عصبی شد که جلسات مشاوره را متوقف کرد.
من نیز مجبور شدم که در حضور حمید به سارا اعلام کنم که احتمال حضور شخص دیگری در زندگیشان است و بالاخره سارا هم به همین نتیجه رسید.
خیانت راه چاره ی عدم رضایت از زندگی مشترک نیست، صداقت و وفاداری راه چاره اصلی است.
صداقت و وفاداری اغلب باعث بهبود زندگی مشترک می شود.
این دو راه به شما کمک می کنند تا با یکدیگر بهتر ارتباط برقرار کنید و می توانید به راحتی نیاز های عاطفی همسرتان را بهبود ببخشید.
اما پنهان نگه داشتن امور مانع دستیابی فرد به نیاز های ضروری همسرش می شود و در پایان منجر به شکست در زندگی زناشویی می شود.
حمید با دروغ گفتن احساس می کرد که ادامه زندگی دومش بسیار راحت است و به سارا هم آسیب نمی زند. و در جواب سوالات سارا به او می گفت که سارا حقی برای زندگی شخصی او قائل نمی شود و به اجازه نمی دهد که او نفس بکشد!
سارا هم از سویی نمی توانست به حمید اعتماد کند که دوباره با سحر رابطه برقرار نمی کند.
راه های مخفی کاری همسر خیانکار
تو به من اعتماد نداری
وقتی سارا راجع به کارهایش از حمید سوال می پرسید او حالت حق به جانب می گرفت و ادعا می کرد که سارا به او اعتماد ندارد و بیان می کرد که این سوالات بی احترامی به او است و سارا می خواهد در او احساس گناه ایجاد کند.
روزی سارا رک و راست از حمید پرسید: آیا هنوز با سحر ارتباط داری؟
حمید سریع حالت دفاعی گرفت و بیان کرد:
چگونه می توانی به من بعد از آن همه تلاشی که برای این زندگی کرده ام شک کنی؟
پس از این همه تلاش این است جوابم؟ اگر گذشته را فراموش نکنی نمی توانیم آینده خوبی داشته باشیم.
این راهکار برای او کاملاً جواب می داد زیرا باعث می شد که انگشت اتهام به سمت سارا قرار بگیرد.
روش " اعتماد نداشتن تو مأیوسم می کند"
موجب ایجاد احساس گناه در همسر خیانت دیده می شود و او را از پیگیری موضوع باز می دارد.
ولی بالاخره سارا متوجه شد که همسرش با این کار سعی دارد چیزی را مخفی کند.
یادم نمی آید
اغلب ما می توانیم چیزی را که دیشب انجام داده ایم را به یاد آوریم حتی اگر مجبور شویم مدتی در مورد آن فکر بکنیم.
ولی اگر در مورد آن دروغ بگوییم دیگر نمی توانیم آن را به یاد آوریم برای همین می گویند دروغگو فراموش کار است.
من اگر شک کنم که مراجعم حقیقت را می گوید سعی می کنم که هی از او سوال بپرسم و پاسخ هایش را به دقت بررسی می کنم. اگر شخص پاسخ درست را داده باشد جوابش همواره ثابت است.
سارا پس از این که متوجه شد حمید به او دروغ گفته است شروع به پرسیدن سوالات کرد و در جاهایی حمید پاسخ می داد که به راستی یادم نمی آید.
این پاسخ می تواند یک زنگ خطر باشد. البته در همه موارد اینگونه نیست و شاید فرد فکر مشغولی دارد. من اغلب زوج ها را تشویق می کنم که از همسران خود راجب کارهایی که کرده اند سوال بپرسد.
به محض این که حمید اظهار کرد که نمی داند، سارا به او یاد آوری کرد که در گذشته حافظه خوبی داشته است.
اما حمید اصرار می کرد که مشکلات زندگی باعث شده نتواند متمرکز باشد.
ما فقط همکار هستیم
سارا به وسیله دوستش که گفته بود حمید را با زنی دیده است سریع متوجه شد که همسرش هنوز هم با سحر رابطه دارد.
از آنجایی که ارتباطات ثانویه معمولا با دوستان شکل می گیرد، اغلب تمایز قائل شدن میان دوستی ساده و خیانت مشکل است.
شباهت های زیادی میان دوستی و ارتباط عاشقانه وجود دارد زیرا آن ها اغلب کار های مشترکی انجام می دهند، تلفنی با هم حرف می زنند، با هم غذا می خورند، برای هم پیغام می فرستند و حتی گاهی برای یکدیگر هدیه می فرستند.
در این مورد هم با وجود این که سارا حمید را در حال خیانت دیده بود حمید اصرار داشت که سحر دوست او است و نمی تواند با او قطع رابطه بکند.
سارا چند بار از همسرش خواست که ارتباط خود را تمام کند ولی حمید به او گفت که تبدیل به زنی شکاک و عصبی شده است.
فقط به کمی زمان نیاز دارم تا در تنهایی فکر کنم
حمید از آمدن به نزد مشاور امتناع می کرد زیرا از پیشنهاد من راجع به تمام کردن رابطه اش با سحر خوشش نیامده بود. اما سارا باز هم پیش من می آمد و پس از یک ماه هر دو مطمئن بودیم که حمید رابطه خود را قطع نکرده است.
ولی به دلیل این که احساس می کردم رابطه عاطفی حمید تمام خواهد شد سارا را امیدوار می کردم، البته او را برای شکست احتمالی نیز آماده کرده بودم.
وقتی یکی از زوجین می خواهد که مدتی از رابطه فاصله بگیرد تا مسائلی را مورد بررسی قرار دهد اغلب به دنبال راهی برای بودن با شخص دلخواه اش است.
حمید هم قصد داشت از این روش استفاده کند و برای مدتی همسرش را ترک کند.
او می دانست که سارا به او شک دارد و به وسیله این روش می خواست که برای جدایی برنامه ریزی لازم را انجام دهد.
حمید می خواست جدا زندگی کند و سارا متحیر از این بود که همسرش چگونه می تواند انقدر بی رحم باشد که بچه های خودش را تنها بگذارد.
به این ترتیب حمید آپارتمانی برای خود تهیه کرد که نزدیک به خانه سارا باشد تا بتواند فرزندانش را ملاقات کند و در عین حال بتواند رابطه اش را سحر را ادامه دهد.
همان طور که گفتم سارا زن منطقی بود و من او را برای این لحظات آماده کرده بودم، او حتی به حمید در جمع کردن وسایلش هم کمک کرد و به او گفت که امیدوار است حداقل اینگونه احساس خوشبختی داشته باشد.
حمید به هنگام ورود به خانه جدید با سحر تماس گرفت و آن ها تمام روز را کنار هم گذراندند ولی پس از رفتن سحر حمید باز هم احساس تنهایی می کرد.
تاثیرات جدایی بعد از خیانت
حمید تا قبل از جدایی همیشه بهترین لحظات را با سحر داشت. سارا زمان زیادی را کار می کرد و کار های خانه و بچه ها را هم انجام می داد برای همین حمید می توانست زمان بیش تری را کنار سحر بگذراند.
آن ها هیچ وقت اختلاف نظر نداشتند و نیاز های عاطفی یکدیگر را بر طرف می کردند و از هر چیزی که آن ها را آشفته می کرد اجتناب می ورزیدند.
در حقیقت آن ها دنیای ویژه ای خلق کرده بودند که تفاوت آن ها را به حداقل رسانده بود و محیط را برای رشد عشقشان آماده کرده بود.
به این شکل سرمایه بانکی عشقی آن ها افزایش می یافت در حالی که میزان برداشت آن بسیار کم بود.
پس از جدایی واقعیت آشکار می شود
جدایی برای حمید با چیزی که فکر می کرد تفاوت های زیادی داشت.
پس از این که سحر از پیش او می رفت مدام به فکر سارا و کودکان خود می افتاد و از خود می پرسید که آیا کار درستی کرده است؟
فرزندانش در مورد او چه فکری می کنند؟
در این لحظات حتی سحر هم نمی توانست او را خوشحال کند.
ادامه دارد
دیدگاه خود را بنویسید