برخی افراد فکر می کنند که رفتار بد همسر با بچه دار شدن اصلاح می شود. تحقیقات انجام شده نشان می دهند که طلاق والدین به کودکان آسیب روحی زیادی وارد می کند و معمولا کودکان دوست ندارند که والدین آن ها از یکدیگر جدا شوند.تولد فرزند می تواند چالش های رابطه را افزایش دهد.
اصلاح رفتار بد همسر با بچه دار شدن
بیش تر مردم می دانند که پدر یا مادر خوب بودن آسان نیست و مشکلات زیادی در تربیت فرزندان وجود دارد. تولد بچه می تواند تضادهای پنهان و مهم زوجین را آشکار کند.
برای بچه دار شدن زوجین باید بر سر موضوعاتی مانند:
- مراقبت،
- تحصیلات،
- محل سکونت،
- بودجه خانواده،
- تربیت
- دیگر مسائل شخصی اتفاق نظر داشته باشند.
مشکلات تربیتی کودک
زوج هایی که در امور ذکر شده با یکدیگر متفاوت هستند معمولا در تربیت کودکان به مشکل بر میخورند. به طور مثال من پدران زیادی را دیده ام که برای ماشین و موتور بیش تر از فرزندان خود خرج می کنند یا مادران زیادی را دیده ام که برای خرید، بیش تر از کودکان خود وقت می گذارند.
به نظر می رسد که بیش تر خانواده ها با این مشکلات سرو کله می زنند البته بسیاری از آن ها این تنش ها و درگیری ها را طبیعی و عادی می دانند و می گویند که نبود این ستیزها خود یک ایراد است.
البته که پرخاش های جزیی و گاه و بیگاه عادی است و مشکل ساز نمی شود و شکی نیست که در ابتدای زندگی مشترک این دعواها بیش تر دیده می شود. ازدواج از دو فرد تشکیل می شود که در خانواده های متفاوت پرورش یافته اند برای همین پیدا کردن سازگاری اولیه برای زوجین امری ضروری تلقی می شود و افراد باید یاد بگیرند که با یکدیگر به تفاهم برسند.
شکاف ها و اختلاف های زوجین در صورت درمان نشدن می توانند به مشکلات دایمی تبدیل شوند که فقط با کمک مشاور متخصص درمان می شوند.
اختلافات زوجین با حضور فرزندان از بین می رود؟
آیا این عقیده که شکاف ها و اختلافات بین زوجین با حضور فرزندان از بین می رود درست است؟
ممکن است نوزاد حواس پدر مادر را از مشکلاتشان پرت کند؟ یا حضور بچه باعث ایجاد فشارهای روانی و نگرانی های جدید می شود؟
زوجی را می شناسم که از ابتدا با یکدیگر مشکل داشتند ولی تصمیم گرفتند که ازدواج کنند وقتی دلیل این تصمیم را از آن ها پرسیدم گفتند که درست است باهم اختلاف دارند ولی یکدیگر را بسیار دوست دارند و عقیده دارند که ازدواج این مشکلات را از بین می برد.
این باور هم بسیاری نادرست است و باعث شد که مشکلات و دعوای آن ها حتی به ضد و خوردهای جسمانی هم کشیده شود.
هنگام حرف زدن با آن ها متوجه شدم که مشکلاتی که از آن صحبت می کنند از کودکی سختی که داشته اند ناشی می شود.
بررسی یک نمونه اختلاف زناشویی
مجید در کودکی شاهد دعوا و طلاق پدر و مادرش بوده و در آن سن به اندازه کافی محبت دریافت نکرده است بنابراین به محبت زیادی احتیاج داشت و این محبت را از همسرش دریافت نمی کرد از طرفی دیگر سها به شدت مستقل و مسئولیت پذیر بود.
وقتی سها متوجه شد که باردار است تصمیم گرفت که کودک خود را نگه دارد و اعتقاد داشت که حضور این بچه به زندگی مشترک آن ها کمک می کند ولی مجید اصرار داشت که کودک سقط شود.
وقتی هم نظر من را پرسیدند به آن ها گفتم که زمان مناسب برای بچه دار شدن وقتی است که زندگی مشترک در شرایط خوبی قرار داشته باشد. اما سها تصمیم گرفته بود که کودک خود را به دنیا بیاورد و به این روش زندگی مشترک خود را نجات دهد.
بعد از تولد فرزند
با به دنیا آمدن دخترشان جلسات مشاوره تا مدتی قطع شد ولی آن ها پس از مدتی، زمانی که کودکشان چهار ماهه بود، دوباره به نزد من آمدند و هردو اقرار داشتن که زندگی برای آن ها سخت تر شده است و برنامه خواب آن ها کاملا به هم ریخته است.
مشکل دیگر این بود که مجبد احساس می کرد نیاز به محبت بیش تری دارد و حتی به کودک خودش هم حسودی می کرد از طرفی سها بیان داشت که انگار دارد از دو کودک نگهداری می کند.
متاسفانه کمک من به آن ها به دلیل این که به صحبت های من گوش نمی کردند و هرکدام راه خودشان را می رفتند، بی نتیجه ماند و زندگی آن ها به طلاق منجر شد. به گمان من زندگی آن ها در صورت نبود بچه شانس بیش تری برای نجات داشت.
نقش والدین در بچه دار شدن
در گذشته فرزندآوری یکی از وظایف زنان تلقی می شد. در صورتی که امروزه با پیشرفت های حاصل شده زن و مرد استقلال فردی خود را به دست آورده اند.
زوجین وقتی در نقش پدر و مادر قرار می گیرند باید از بسیاری از آرزوهای فردی خود صرف نظر کنند. خانواده متعادل به «ما» احتیاج دارد نه «من». دقت داشته باشید که اگر زوجین سازگاری های لازم را پیدا نکرده باشند با بچه دار شدن زندگی آن ها بهم می ریزد.
تحقیقات نشان می دهد که کودکان طلاق نمی توانند مانند کودکان معمولی باشند. بعضی از زوجین زندگی های سختی را تحمل می کنند فقط برای این که کودکان آن ها طعم طلاق را نچشند.
کودکان طلاق نتیجه یک تصمیم اشتباه
در این زمینه تحقیقات زیادی صورت گرفته است، به نظر من کودکانی که به واسطه طلاق در مکانی آرام زندگی می کنند و از تنش دور هستند نسبت به کودکانی که در خانواده های پرتنش زندگی می کنند از امکانات بهتری برخوردار هستند.
البته بچه هایی که والدین آن ها به صورت توافقی جدا می شوند و کودکان را وارد دعواهای خود نمی کنند خوش شانس تر هستند.
بچه دار شدن مسئولیت بزرگی است و فشارهای جدیدی را وارد زندگی مشترک می کند. اگر ازدواج به پایداری لازم نرسیده باشد بچه دار شدن زندگی مشترک را سخت و دشوار می کند.
به یاد داشته باشید که بچه اسباب بازی نیست و وارد کردن او به شرایط ناصحیح و متشنج، به منظور بهبود زندگی مشترک واقعا عمل بی رحمانه ای است.
شما می توانید برای راهنمایی تخصصی با مراکز برتر مشاوره خانواده همچون "مرکز مشاوره ستاره زندگی" تماس حاصل کنید، رزرو وقت: 02122354282 و 02122247100 و 09035673050 و 09108347597
دیدگاه خود را بنویسید